هدف: مفهوم گسلایتینگ به تازگی وارد ادبیات مدیریت و سازمان شده و به تاکتیکهای فریبندهای اشاره دارد که به منظور دستکاری روانی کارکنان و القای کنترل بر آنان از طریق زیر سوال بردن سلامت عقل و ادراک از واقعیت بر آنان اعمال میشود. هدف این پژوهش، فهم پدیده گسلایتینگ از دیدگاه افرادی است که آن را در بافتار سازمانی تجربه کردهاند.
روش: در پژوهش حاضر از روش پدیدارشناسی توصیفی مبتنی بر چارچوب کُلایزی برای فهم پدیده گسلایتینگ استفاده شد. مصاحبه، صدا و متنهای ارسالی از 14شرکتکننده با استفاده از این روش تحلیل شدند. برای انتخاب افراد از سه سوال غربالگر استفاده شد و در تحلیل متون، پیشانگاشتههای منتج از ادبیات پژوهش، تجارب و باورها آگاهانه براکت شد.
یافتهها: تجربه گسلایتینگ از طریق چهار تم در قالب پانزده خوشه بیان شد. یافتهها نشان داد در تجربه پدیده گسلایتینگ، گفتمان سازمانی تحریف میشود، زمینه آسیبپذیری فراهم میشود، کنترلهای رفتاری و سرکوب گفتاری به شیوههای مختلف اعمال میشوند و پس از بحران، بازسازی یا فروپاشی روانی تجربه میشود.
نتیجه: تجربه افراد از گسلایتینگ به صورت پدیدهای پویا قابل فهم است. گسلایتینگ نه تنها در سطح تعاملات فردی بلکه در سطوح ساختاری و فرهنگی سازمان نیز وارد میشود. ایجاد نظام شفافیت واقعی، آگاهیرسانی به مدیران و کارکنان درباره شناسایی و پیشگیری از پدیده گسلایتینگ، ایجاد ساز و کارهای حمایتی و وجود سیستمهای نظارت بیطرف در شناخت و کنترل این پدیده موثر است.