بررسی تطبیقی مبانی نظریه ایجاد دانش با استفاده از فرایند تبدیل دانش در سازمان‌ها

نویسندگان

1 دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

2 دانش آموخته کارشناسی ارشد مدیریت مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)

چکیده

نظریه ایجاد دانش سازمانی با هدف نوآوری و خلقِ دانش در سازمان‌ها، دانش را به ضمنی و آشکار تقسیم می‌نماید و در یک فرایند چهار مرحله‌ای تبیین می‌کند که چگونه با استفاده از فرایند SECI می‌توان دانشی جدید در سازمان ایجاد کرد. این نظریه در فرایند تبدیل دانش از ضمنی به آشکار و بالعکس، مبتنی بر اندیشه‌های ایده‌آلیسم معرفتی می‌باشد. نگاه هستی‌شناسانه این نظریه نیز نومینالیستی بوده و حقیقت‌های عینی را وقعی نمی‌نهد. از سوی دیگر انسان در این نظریه موجودی فعال در عرصه فهمِ دانش معرفی شده و او را خالق اطلاعات قلمداد می‌نماید. این نظریه با استفاده از روش‌شناسی تفسیری، تحلیل گفتمانی و پساساختارگرایی در زمره نظریه‌های پست مدرن قرار می‌گیرد.
در معرفت‌شناسی اسلامی ملاک صدق، مطابقت با واقع است؛ و معیار صدق نیز بر مبناگرایی استوار است؛ در هستی‌شناسی نیز، با پذیرش واقع-گرایی، قایل به واقعیت نفس الأمری برای محکی قضایا هستند. وانسان در اندیشه اسلامی کاشف اطلاعات و پدیده‌ها است و صرفاً روابط بین پدیده‌ها را کشف می‌کند. روش‌شناسی اسلامی هر عاملی را در تبیین پدیده‌ها مؤثر نمی‌داند و هرگونه عامل درونی یا بیرونی را به صورت مطلق در تبیین نظریه دخالت نمی‌دهد؛ به عبارت دیگر، عواملی که موجب نسبی شدن پدیده‌ها و نظریه‌ها می‌شوند را فاقد اعتبار دانسته و در روش‌شناسی و تبیین پدیده‌ها آن‌ها را به بازی نمی‌گیرد.
در نهایت با جایگزینی مبانی و روش‌شناسی اسلامی در مبانی نظریه، مشاهده خواهیم نمود که فرایند SECI که دانش را از ضمنی به آشکار و بالعکس تبدیل می‌کند تا دانش جدیدی در سازمان ایجاد شود، ...

کلیدواژه‌ها